یادداشت

هویت مقاومت؛ بازتابی از گفتمان انقلاب اسلامی

در ادبیات انقلاب اسلامی، «مقاومت» صرفاً یک واکنش نظامی یا سیاسی در برابر دشمنان بیرونی نیست؛ بلکه صورت‌بندی عمیق و ریشه‌داری از یک هویت اجتماعی و دینی است که در دل گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفته است. هویتی که همزمان سلبی و ایجابی است: سلبی در تقابل با سلطه و استکبار و ایجابی در تلاش برای تحقق آرمان جامعه‌ای مبتنی بر عدالت، استقلال و دین‌محوری.

استاد شهید مرتضی مطهری، انقلاب را حاصل «نارضایتی از وضع موجود» و «آرمان‌خواهی برای وضع مطلوب» می‌داند. همین نگاه نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی از آغاز، نه صرفاً حرکتی اعتراضی، بلکه یک پروژه‌ تمدنی برای ساخت آینده‌ای متفاوت بود؛ آینده‌ای بر مدار توحید، عدالت و عزت اسلامی.

هویت‌سازی از رهگذر غیریت‌سازی

در این منظومه معنایی، هویت مقاومت تنها با تعریف خود شکل نمی‌گیرد، بلکه از رهگذر تمایز با «دیگری» نیز به‌وجود می‌آید. در واقع، تقابل با لیبرالیسم، مارکسیسم، استبداد داخلی، و استعمار خارجی، همگی به مثابه «غیر» عمل می‌کنند و به هویت اسلامی انقلابی شکل می‌دهند.

تاریخ صد سال اخیر ایران و سایر جوامع مسلمان نیز گواهی بر این غیریت‌سازی است. استعمار غربی، سلطه سیاسی و فرهنگی آن، و تلاش برای تحقیر تمدن اسلامی، خود به بستری برای تولد هویت مقاوم بدل شد. در نتیجه، مفاهیمی چون «مستضعف/مستکبر»، «استقلال/وابستگی» و «حکومت طاغوت/حکومت الهی» در ادبیات انقلاب متولد شد؛ واژگانی که مرزهای هویتی را شفاف‌تر کردند.

مبانی قرآنی غیریت‌سازی

در قرآن کریم، غیریت‌سازی هم در سطح شناختی و هم در سطح سلبی مورد تأکید قرار گرفته است. از یک‌سو آیه «وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا» به تنوع قومیتی و شناخت متقابل اشاره دارد و از سوی دیگر، آیه «قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً» بر لزوم ایستادگی در برابر ظلم و انحراف تأکید می‌کند.

این نوع غیریت‌سازی، تفاوتی ماهوی با قوم‌گرایی یا نژادپرستی دارد. قرآن حتی پراکندگی‌های قومی در درون امت اسلامی را امری طبیعی و خداساخته می‌داند. آنچه اهمیت دارد، جلوگیری از تفرقه و نزاع درون‌امت است؛ چنانکه در آیه ۴۶ سوره انفال آمده است: «نزاع نکنید که سست می‌شوید و نیرویتان از میان می‌رود.»

سه مؤلفه درونی هویت مقاومت

  1. عدالت: انقلاب اسلامی با هدف اقامه قسط، برآمده از آموزه قرآنی «لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» شکل گرفت. عدالت، نشانه‌ی هویت دینی و ابزار مشروعیت اجتماعی و سیاسی است.
  2. استقلال: اصل «نفی سبیل» که می‌گوید «وَ لَن یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»، مبنای عدم پذیرش سلطه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بیگانگان است. این اصل در سیاست نه شرقی نه غربی انقلاب تجسم یافته است.
  3. جهاد در برابر ظلم: فرهنگ جهاد در اسلام، نه تنها دفاع از مرزهای جغرافیایی بلکه ایستادگی بر سر مرزهای عقیدتی، اخلاقی و تمدنی است. همین رویکرد است که مفاهیمی چون «شهادت»، «عاشورا» و «امر به معروف» را از حوزه شعائر، به مبانی کنش سیاسی منتقل کرد.

جنبش مقاومت؛ تداوم گفتمان انقلاب

جنگ تحمیلی هشت‌ساله، نقطه آغاز تکوین جنبش مقاومت به مفهوم نوین بود. امام خمینی (ره) از آن با عنوان «دفاع مقدس» یاد کرد و فرمود: «ما در جنگ، ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم… و ما انقلاب‌مان را در جنگ به جهان صادر کردیم.»

از این منظر، مقاومت صرفاً واکنشی تاکتیکی به تجاوز نبود، بلکه ادامه‌ی راهبردی گفتمان انقلابی برای تحقق «هویت مستقل امت اسلامی» بود. این هویت اکنون با دو مؤلفه «امت اسلامی» و «جهاد» شناخته می‌شود. امت اسلامی، نیروی هویتی جبهه مستضعفین است و جهاد، ابزار تحقق عدالت در برابر مستکبران.

هم‌اکنون نیز جنبش مقاومت در منطقه، از فلسطین تا یمن و لبنان، نماینده‌ای از این هویت بازتعریف‌شده است. برخلاف جریان‌های سنتی که درون‌مرزی یا صرفاً مذهبی بودند، این جنبش با بهره‌گیری از منطق هم‌ارزی (معنوی-سیاسی)، وفاداران به گفتمان انقلاب اسلامی را گرد هم می‌آورد.

جمع‌بندی

در نهایت، هویت مقاومت نه فقط راهبردی برای مواجهه با دشمن، بلکه تلاشی تمدنی برای بازیابی خود اسلامی است. این هویت، برآمده از گفتمانی است که بر عدالت، استقلال، جهاد، و وحدت امت اسلامی پای می‌فشارد. امروز این هویت در قالب «جنبش مقاومت» در سطح منطقه و جهان اسلام در حال بازنمایی خویش است؛ هویتی که پیام روشنش، نه تسلیم، بلکه ایستادگی و امید است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا